loading...
وصال آرزو
یوسف دوست بازدید : 113 پنجشنبه 27 بهمن 1390 نظرات (0)

’حمید مصدق خرداد ۱۳۴۳″
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
“جواب فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وصال آرزو"ادبیات وموسیقی پایان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 16
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 325
  • بازدید سال : 1,725
  • بازدید کلی : 32,221
  • کدهای اختصاصی